فاطمه شعبانی:قبلا مردم نادانسته به آنها مونگل می گفتند؛ بچه های معصومی که تنها نقصشان داشتن یک کرومزوم بیشتر از دیگران بود و این باعث می شد که بعضی کارها را نتوانند انجام بدهند اما بچه های سندرم دان از یک نظر دیگر هم خاص بودند: آنها ساده ومهربانند و در وجود معصوم این بچه ها بدی جا ندارد.«رضا فیاضی» بازیگر و هنرمند پیشکسوت٬ در بنیاد دیوار ۴۷ بیش از ۲سال به این بچه ها آموزش بازیگری داده است.

درمورد کلاس بازیگری برای بچه های سندرم دان کمی توضیح بدهید؟ از کی شروع شد و به کجا رسیده است؟

این کلاسها تقریبا از ۲سال قبل شروع شد. زمانی که من به کیش رفته و آنجا کتاب فروشی دایر کرده بودم و مشغول بودم. البته بعدا به این نتیجه رسیدم که درکیش نمی توانم بمانم و به تهران برگشتم. همزمان بارفتن من به کیش ارتباطی بین من و خانم دکتر آزاده عباس زاده که بنیاددیوار ۴۷را برای بچه های سندرم دان دایر کرده بودند٬ برقرار شد. دراین موسسه برای این بچه ها کلاسهای مختلفی گذاشته بودند از جمله کلاسهای ورزشی و بازیگری که من دراین کلاسها بازیگری را تدریس می کردم. هفته ای یک روز به عشق این بچه ها از کیش به تهران می آمدم و کلاس را دایر می کردم برمی گشتم. نتیجه خیلی خوب و رضایت بخش بود. بچه های سندرم دان بچه های مستعد وپیگیری بودند.۱۵-۱۶ شاگرد داشتم و خانواده ها احساس مسوولیت می کردند و بچه ها را می آوردند. من هم سعی می کردم خانواده ها درفضا باشند و ببینند که چه کارهایی انجام می دهیم.حتی تصمیم داشتم به تهران که برگشتم با آن بچه ها یک نمایش روی صحنه بگذارم که مواجه شدیم با شرایط بد اقتصادی بنیاد و قبل از عید خانم دکتر گفتند متاسفانه من نتوانستم بنیاد را نگه دارم!!اما تلاش می کنم مجدد بنیاد را سرپا کنم.

با توجه به شرایط خاص بچه های سندرم دان٬ این بچه ها آموزش پذیر بودند؟

بله٬ این بچه ها چند دسته اند.بعضی از لحاظ صحبت کردن کم توان هستند و بعضی به شدت پرحرف. بدنیست بگویم یک دختری از این بچه ها به اسم نوا هم موسیقی کار می کند و هم نقاشی می کند که خارج کشور نمایشگاه گذاشته است. مادرش دکتر است وخیلی باعشق وعلاقه پیگیر کار دخترش. این بچه از لحاظ هوشی خیلی به بچه های عادی نزدیک است اما از لحاظ ژنتیکی سندرم است.

در طول این ۲سال که با بچه های سندرم دان سروکار داشتید خاطره خاصی برای شما رقم خورد؟

این ۲سال همه اش خاطرات شیرین بود. این بچه ها به شدت مهربان هستند و به مربی ها عشق می ورزند . جالبه که دردوست داشتن حسادت می کنند. یک بچه کوچکی بود که خانم دکتر عباس زاده را دوست داشت طوری که کسی جرات نداشت نزدیک خانم دکتر شود‌‌.یا زمانی که من وارد می شدم با عشق وعلاقه ابراز احساسات می کردند که خدا می داند. لحظات خیلی خوشی بود.

جایی دیگری مثلا فرهنگسرا نیست که شما آموزش به این بچه ها را ادامه بدهید؟

نه من تابه حال ندیدم. البته خانم دکتر قول دادند که بنیاد را مجدد راه بیندازند. منم خیلی مشتاقم.اما یک چیزی را اولین بار است که می گویم درجریان سیل اخیر گفتم چه کاری است من بروم شلوارم را بالا بزنم و درگل ولای بروم وچند عکس بگیرم٬ گفتم بگذار کاری که از دستم برمی آید انجام بدهم رفتم کلاس بازیگری رایگان گذاشتم. در هرمزگان ٬ کرمان٬ بستک هرنگ٬ گنگ بندرلنگه...در کرمان با مربیان بهزیستی کلاس گذاشتم خیلی استفاده کردند و راضی بودند.

این تنها کاری بود که از دستم برمی آمد. من نیاز مالی ندارم که از این کلاسها پول بگیرم درحقیقت ۱-۲میلیون تومن دردی از من دوا نمی کند ترجیح می دهم از بازی در فیلم پول دربیاورم نه آموزش.

به نظر می رسدچندمدت است که کم کار شده اید؟شمارا کمتر درتلویزیون و سینما می بینیم.

من مدتی که به کیش رفته بودم دور ماندم و انگار دوستان حساب نمی کردند!!. حالا که بر گشتم چندکار انجام داده ام اما پول را نداده اند!! فیلم سینمایی بازی کردم ۱۷میلیون از قراردادم مانده است و طلب دارم٬ از یک فیلم دیگر ۱۲و یکی ۴ و دیگری ۴ونیم میلیون طلبکارم اما هنوز تسویه حساب نکردند- این را تیتر کنید- انگار دیگر آدم نمی تواند به کسی اطمینان کند من نیاز به پول آموزش ندارم ولی حداقل کار که می کنم پولم را بدهند. حتی به تهیه کننده ها تلفن می کنم جواب نمی دهند حتی پیام می دهم اعتنا نمی کنند٬ من باید یک کفش آهنی بپوشم و دنبال تهیه کننده ها بدوم تا پولم را بگیرم.

آخرین کاری که انجام داده اید چه بود؟

فیلم سینمایی به اسم‌ نابغه های کوچک کار بهروز مقصودی قبل از عید بازی کردم پخش نشده است. آخرین کارم با خسرو معصومی به اسم کار کثیف که درجشنواره فجر شرکت کرد هنوز اکران نشده . نرگس را ۲ سال قبل کار کردم٬ یوسف وحور٬ گزارش مریم ٬ سبز کوچک ....من از آن آدمهای خوش شانس هستم که حداقل ۶-۷فیلم بازی کردم که اکران نشده است.

چرا این اتفاق می افتد؟

نمی دانم چه اتفاقی می افتد٬ فیلمی بااین همه هزینه ساخته می شود و بعد اکران نمی شود این ویران کننده است!! تهیه کننده بدبخت می شود!

از میان نقشهایی که بازی کردید کدام نقش را بیشتر دوست دارید؟

من سه موقعیت ونقش ماندگار درذهن مردم داشتم. سریال امیرکبیر درنقش سفیر روسیه با آن ته لهجه معروف کار کردم٬ بعد آقای جمالی در مجموعه قصه های تابه تا یا زی زی گولو بود که ورژن دیگری از من را معرفی کرد یک چهره مهربان دوست داشتنی و مجموعه دنیای شیرین که شاخص بود.

درحال حاضر مشغول چه کاری هستید؟

امروز یک فیلنامه خواندم و قرار است جواب بدهم. همچنین درباره یک تئاتر صحبت شده است که قرارداد ببندم و قصد دارم نمایش عصای کارگشا را روی صحنه ببرم امیدوارم شروعی خوب باشد.